« زیارت مجازی مزار مطهر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانیچطوری مطالعه خوب ومفیدی داشته باشم. »

آیا شانس و بخت داشتن حقیقت ندارد؟؟؟

پیروزی و موفقیت ،آن محبوب و معشوق عمومی است که همه افراد بشر  درهر رشته و هر مقامی که هستند وسیله وراه آن را جستجو میکنند .

بدیهی است که هر کسی محبوب و مطلوبی دار و آرزوی رسیدن به آن محبوب همواره دل اورا زنده میداردو دائماً در اندیشه است که چه وسیله ای اورا یاری خواهد کرد که موفق شود وبه محبوب  ومطلوب خود برسد افراد واشخاص درتشخیص این وسیله یکسان نیستند. کسانی که هیچ گونه واقع بینی در آنها نیست وبا  وهم وخیال قضایا را بخواهند  حل کنند خیال میکنند  یگانه چیزی که باید به کمک  ویاری آدمی بیاید  وبه او پیروزی و موفقیت  بدهد بخت و تصادف  است ؛گمان میکنند هر کسی  با یک بخت وشانس مخصوص به دنیا آمده است ؛اگر خوشبخت به دنیا آمده باشد هیچ چیزی نمیتواند اورا بدبخت کند ،اوبرود راحت بخوابد که بخت واقبالش بیدار است ؛واما اگر بدبخت وبد شانس به دنیا آمده باشد هیچ چیز قادر نخواهد بود  اورا خوشبخت سازد ،نه علم ونه ایمان ونه عمل ونه اخلاق ونه ملکات فاضله؛به هر راه راست و صراط مستقیم که قدم بگذارد آن بخت بد وسیاه مانند سایه همراه اوست ،نمیگذارد  به نتیجه برسد:

بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد 

یا سقف فرود آید و یا قبله کج آید

به گمان این اشخاص هیچ قدرتی در جهان قادر نیست  که خوشبخت را بدبخت و بدبخت را خوشبخت نماید زیرا:

گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه

به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد.

این یک طرز تفکر است در میان بسیاری از مردم که متاسفانه شیوع دارد .بدیهی است که اگر بشر اندکی واقع بین باشد و روابط علّی و معلولی حوادث وقضایای عالم را درک کند ،اگر اندکی در مسائل جهان علمی فکر کند ،اگر کمی عقل واندیشه خود را به کمک بخواهد میفهمد  که مساله شانس وبخت ،یک خیال و یک واهمه ی شیطانی بیش نیست .

نه عقل مساله شانس وبخت را به رسمیت میشناسد ونه دین.

خداوند احدی را خوشبخت بالذات وبدبخت بالذات نیافریده ؛گلیم بخت هیچ کسی نه آنچنان سفید بافته شده است که قابل سیاه شدن نباشد ونه آنچنان سیاه بافته شده است که قابل سفید شدن نباشد؛گلیم بخت هر کس همان صفحه روح وآئینه قلب خود اوست ؛این صفحه ،هم قابل سفید شدن وصیقل یافتن است وهم قابل سیاه شدن وتکدر یافتن.علم و معرفت ،ایمان وتقوا،مداومت بر عمل صالح ،این صفحه را سفید وصیقلی و نورانی میکند؛جهل وخرافات و تعصبات وفسق وفجور ،آن را سیاه وتاریک  میسازد .قران مجید در سوره ی دهر میفرماید:(ما بشر را آفریدیم  از نطفه ای که آن نطفه ترکیبی است از استعدادهای مختلف) همه گونه استعداد در آدمی هست . همه گونه راهی  به رویاو در این جهان باز است . اوآزاد و مختار آفریده شده است واین خود اوست که باید راه  راست را تشخیص بدهد و درست عمل کند وسقوط نکند.

برخی دیگر از مردم که درجستجوی پیروزی و موفقیت هستند این قدر میفهمند که  به یک عامل موهوم وغیر واقعی  تکیه نکنند ،تکیه ی خود را روی عوامل موجود می اندازند ولی درمیان عوامل موجود ،خود رافراموش میکنند  وفقط دیگران را به حساب می آورند ، چشم طمع به دیگران دارند ،میخواهند پارتی و توصیه همواره کارشان را روبراه کند داستان این اشخاص داستان همان فردی است که ماری بر سکویی خفته دید و گفت دریغ از مردی و سنگی ؛چیزی را که به حساب نمی آورند همان شخصیت خودشان است ؛ فکر نمی کنند که درهمان جامعه ای که آنها در آن زندگی می کنند و معتقدند که جامعه ی فاسدی است ،کمال و لیاقت بی اثر است وتنها توصیه وپارتی است که اشخاص را بالا وپایین می برد ،درهمان جامعه بالاخره مردم دودسته اند :یک دسته آنها که با توصیه بالا می برند ویک دسته آنها که با توصیه بالا میروند .پس بالاخره درهمان جامعه نیز یک عده ولو عده قلیل وجود دارند که مستقل ومتکی به خود میباشند و دیگران متکی به آنها می باشند ؛پس اگر صحیح است که در آن جامعه تا این حد پارتی وتوصیه حکمفرماست چرا انسان سعی نکند از آن اقلیت مستقل ومتکی به خود باشد نه از آن اکثریت طفیلی ومتکی به غیر .

راه صحیح این است که انسان شخصیت خود و استعداد های مکتوم خود رافراموش نکند ؛بداند که درست است که عالم ،عالم اسباب است اما در این عالم اسباب از همه اسباب بهتر همان اسبابی است که همراه  وجود خود ماست ؛خداوند هر موجودی را که آفریده  اورا رامجهز ساخته  به استعداد  ها وتجهیزاتی که جزء شخصیت خود اوست .اختصاص به انسان ندارد ،همه موجودات در داخل وجود خودمجهزند به تجهیزاتی که همانا وسیله سعادت آنها میباشند.

یکی از اموری که در توفیق یافتن  انسان دخالت  زیادی دارد و شرط موفقیت در کارها بالاخص در کارهای بزرگ  است ،حوصله وصبر زیاد است .کم حوصلگی و کم صبری مانع است  که انسان در یک کار مفید که متناسب با استعداد اوست مداومت کند ،همه کارها را ناقص میگذارد ودائماً از این شاخ به آن شاخ می پرد واز این کار به آن کار رو میآورد ودر نتیجه هیچ کاری را به طور کامل انجام نمیدهد. بسیاری افراد دیده دورکی:

شده اند که استعداد یک کار علمی یا فنی وصنعتی یا ادبی و ذوقی را تا حد نبوغ دارند ولی در اثر از این شاخ به آن شاخ پریدن واز این کار به آن کار رو آوردن هیچ کار را به طور کامل انجام نمیدهند  وحال آنکه دیگری که نیمی از نبوغو استعداد اورا ندارد ،مثلا در دوره مدرسه همیشه از اوعقب بوده ،در اثر مداومت وصبر و حوصله  زیاد ترقی و پیشرفتی میکنند که موجب اعجاب همگان واقع میگردد.


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 4 تیر 1399


فرم در حال بارگذاری ...

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      
جستجو
 
مداحی های محرم